سریال «لحظه گرگ و میش» بسان اسمش بود
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۳۱۴۴۳۳۵
عصر ایران ؛ نهال موسوی - پخش سریال «لحظه گرگ و میش» به کارگردانی همایون اسعدیان روز جمعه 24 اسفند تمام شد، این سریال از دی ماه بر روی آنتن شبکه سوم سیما قرار گرفت و به دلیل پخش هر شب، شکل روایت، بازیگران و ... مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و بینندگان آنرا دنبال میکردند.
داستان سریال با محوریت یک خانواده، از دهه 60 شروع شده و تا زمان معاصر ادامه پیدا میکند و اتفاقات رخ داده در زندگی افراد این خانواده را به تصویر میکشد اگرچه در این خانواده هم فراز و فرودهای زندگی یاسمن (دختر خانواده) بیشتر مد نظر بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از بسیاری جهات سریال لحظه گرگ و میش در حد استانداردهای تلویزیون ایران است و با بهرهگیری از عوامل و بازیگران حرفهای به لحاظ اجرا و شکل و شمایل دیداری و شنیداری مجموعه تلویزیونی نسبتا قابل قبول از آب در آمده است.
حضور بازیگران حرفهای چون فاطمه گودرزی، شهره سلطانی، فرید سجادی حسینی، علیرضا کمالی، المیرا دهقانی، حسام محمودی فرید، پانیذ برزعلی، ناصر سجادی حسینی، نیما نادری، پاشا رستمی، رها خدایاری، وحید آقاپور، احسان امانی، سیامک احصایی و ... باعث شده است روند فراز و فرودهای داستانی و علی الخصوص صحنههای احساسی آن باور پذیر باشد یا حداقل توی ذوق مخاطب نزند.
فاطمه گودرزی تقریبا مثل همیشه خوب است و نقشی که ایفا میکند به او میآید، شهره سلطانی هم در نقش عمه بچهها باورپذیر است و در هر خانوادهای یک شخص مثل او هست که صریح حرف میزند و بی ملاحظه نظراتش را راجه به همه مسائل بیان میکند، فرید سجادی حسینی هم در نقش پدربزرگ خانواده کاملا جاافتاده است.
المیرا دهقانی بازیگر نقش یاسمن اگرچه پیش تر هم در سریالهایی چون «همه چیز آنجاست»، «سایهبان»، «پرستاران» و «هشت ونیم دقیقه» به ایفای نقش پرداخته است اما در سریال «لحظه گرگ و میش» است که یک نقش جذاب به دست آورده که از جوانی و قبول شدن در کنکور او را میبینیم تا زمانی که بچههایش بزرگ شده و زنی میانسال شده است و انصافا با وجود تغییرات زمانی زیاد توانسته بود از عهده نقش برآید و این سریال به گونهای معرفی او به فضای بازیگری سینما و تلویزیون بود.
اساسا مشکل سریال در بخش فیلمنامه است، روند اتفاقات در سریال کاملا قابل پیش بینی است و مخاطب از ابتدای شروع یک اتفاق میتوانست حدس بزند که این بخش از داستان قرار است به کجا منتج شود، برای مثال نقش دکتر سروش شوهر یاسمن از همان ابتدای گرایش به پول و ثروت اندوزی معلوم بود که بعدا بر اثر یک اتفاق یا یک کلاهبرداری هر چه رشته است پنبه میشود.
طولانی شدن اتفاقات هم یکی دیگر از مشکلات فیلمنامه بود برای مثال وقتی سروش پی میبرد که کلاه سرش زفته و زنی که به او اعتماد کرده بود پولهایش را دزدیده است تا زمانی که سکته میکند پلانهای زیادی از او میدیدیم که ناراحت و سرگشته است در صورتی که شاید نشان دادن یک یا 2 پلان هم کافی بود و همان کارکردی را دارد که باید باید میداشت.
یا زمان کشدار جر و بحث بر سر مسائلی که تکلیفشان روشن است و نیازی به این همه بالا و پایین کردن نیست مثلا خواست غیر منطقی پروانه برای انتقال تمام اموال سروش و بعد دادن رضایت، در صورتی که هنوز دادگاهی تشکیل نشده و قاعدتا نباید دنبال جلب رضایت خانواده مقتول بود چون هیچ چیزی معلوم نیست. خاصه در این پرونده که یکی از متهمان متواریست و از طرفی با بازسازی صحنه کاملا مشخص میشد که با توجه به قد کوتاه سوگند در قیاس با مقتول و زاویه برخورد گلدان به سر او، عملا قتل توسط سوگند منتفی است .
فیلمنامه سریال بیشتر ما را یاد سریالهای ترکیهای میاندازد که از کانالهای ماهوارهای پخش میشود، یعنی به لحاظ ساختار و ساختمان فیلمنامه و شکل چینش گرههای داستانی تقریبا در همان شکل و شمایل است اما با جغرافیا و رنگ و بوی ایران. مثلا یاسمن ابتدا حامد را دوست دارد و قرار است با او ازدواج کند اما بعد از اسارت و مفقودی او با سروش ازدواج میکند که یک دختر خردسال دارد، سروش به او خیانت میکند و یاسمن میفهمد و از او جدا شده و دوباره با حامد که از خارج برگشته است عاقبت ازدواج میکند و ... طولانی کردن و کش دادن اتفاقات هم از خصوصیتهای همان سریالهای ترکیهای است.
با وجود انتقاداتی که به طراحی صحنه سریال وارد بود مثلا ذکر شده بود کابینتهای آشپزخانه ام.دی.اف است در حالی که در آن زمان این نوع کابینت وجود نداشته است یا چرا وقتی کوکو سبزی خوردند چرا در ظرفهایی که شسته میشود قابلمه است؟! (شاید قابلمه نهار یا روز قبل بوده) اما در این مورد با توجه به بازسازی شرایط و فضاهای دهه 60 و 70 میتوان به این مجموعه تلویزیونی نمره قابل قبولی داد زیرا که روح کلی حاکم بر فضای آن مقطع ها را توانستهاند دوباره سازی کنند.
گریم بازیگرها در گذر زمان میتوانست بسیار بهتر باشد، تغییری که در بازیگرها میدیدیم و بسیار به چشم میآمد این بود که هر چه سن بالاتر میرفت چهرهها بیرنگ و بیحالتر میشدند، در صورتی که باید خط و خطوط صورت بیشتر میشود.
اینکه از همایون اسعدیان انتظار بیشتری میرفت شکی نیست و اساسا موضع ما به عنوان مخاطب با سریال به مانند اسم سریال موقعیتی چون لحظه گرگ و میش است یعنی از جهاتی سریال خوب است و از منظرهای دیگری ضعیف است و ما دید واضحی نسبت به آن نداریم که مثلا مانند سریال «بانوی عمارت» بگویم سریال خوبی بود ولی آنقدر هم بد نیست که اعلام کنیم حیف وقت و سرمایه، دقیقا بسان لحظه گرگ و میش است.
منبع: عصر ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۳۱۴۴۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خودزنی به سبک ۲ بازیکن پرسپولیس و استقلال
دو تن از بازیکنان تیمهای پرسپولیس و استقلال در متن و حاشیه دیدارهایشان رفتارهایی انجام دادند که با فرهنگ فوتبالیستهای حرفهای همخوانی نداشت.
به گزارش مشرق، سروش رفیعی هافبک باتجربه (و ملیپوش سابق) تیم پرسپولیس در دیدار مقابل نساجی قائمشهر با انجام دو خطای شدید و دریافت دو کارت زرد از اوایل نیمه دوم زمین مسابقه را با کارت قرمز داور ترک کرده و تیمش را در شرایط سختی قرار داد. انجام خطای دوم سروش رفیعی در شرایطی که بازیکن تیم نساجی در میانه زمین قرار داشت و تهدیدی برای دروازه پرسپولیس به وجود نیامده بود کاملا مشخص میکرد که سروش رفیعی شرایط روحیه مناسبی در زمین نداشته و به همین خاطر مرتکب چنین خطایی شد. این اقدام سروش رفیعی در شرایطی انجام شد که ممکن بود پرسپولیس با از دست دادن امتیاز در قائمشهر بخت کسب عنوان قهرمانی در پایان فصل را زودتر از پیش بینیهای کارشناسان از دست بدهد.
در تهران نیز امید حامدیفر بازیکنی که چندی قبل با انجام حرکتی خشن در تمرین یکی از مهرههای اصلی و تأثیرگذار استقلال یعنی کوین یامگا را دچار مصدومیت کرده و نکونام را عملاً از بهره بردن از چنین مهرهای محروم کرد پس از پایان دیدار مقابل ذوب آهن با حرکتی غیر ورزشی به سمت بازیکن حریف حمله ور شد و ضربهای محکم به بازیکن تیم مقابل زد. رفتاری که حالا پیشبینی میشود چنین بازیکنی را شامل محرومیت یک جلسهای یا بیشتر از آن کند.
در هفتههای پایانی لیگ برتر که خطر مصدومیت ناشی از فشار ماهها تمرین و مسابقه همه بازیکنان تیمهای لیگ برتری به ویژه تیمهای در کورس قهرمانی و یا در خطر سقوط را تهدید میکند انجام چنین رفتارهایی که منجر به محرومیت و کنار رفتن بازیکن از لیست کلی تیم میشود حرفهای به نظر نمیرسد. این رفتارها علاوه بر اینکه محرومیتهای فردی را شامل چنین بازیکنانی میکند شرایط سختی را نیز برای کل تیم به ویژه سرمربیان آنها رقم میزند.
قطعاً از بازیکنان با تجربهای در سطح حرفهای فوتبال کشورمان که در تیمهای برتر پایتخت توپ میزنند انتظار چنین رفتارهایی آن هم در هفتههای پایانی که ممکن است حضور یا عدم حضور برخی بازیکنان در ترکیب یا روی نیمکت منجر به خالی شدن دست سرمربیانشان شود باعث تعجب است.
در وضعیتی که اوسمار ویرا و جواد نکونام این هفتهها روی تک تک بازیکنانشان برای مسابقات پیش رو حساب باز کردهاند چنین رفتارهایی عملا اقدام علیه سرمربیان این دو تیم به نظر میرسد هرچند که ممکن است تحت فشارهای ناشی از مسابقه بوده باشد. اما برای سرمربیانی که خود را نسبت به میلیونها طرفدار متعهد میدانند تا بهترین نتیجه را بگیرند قطعا چنین برخوردهایی میتواند ضرر بزرگ مالی و روحی روانی را برای استقلال و پرسپولیس به همراه داشته باشد.
منبع: خبر ورزشی